يك نكته وجود دارد و او اين است كه هر چه ما در نظام جمهوری اسلامی، توانستيم ريشهی خودمان را عميقتر كنيم و پيشتر برويم و كارهايمان را پيچيدهتر بكنيم، توطئهی دشمن هم پيچيدهتر شده است؛ اين را بايد توجه داشت. درست است كه ما تجربهی غلبهی بر چالشهای تحميل شده را داريم ولی بايستی توجه كرد كه دشمن، بيدار است؛«من نام لم ينم عنه»؛ خبرهائی كه از مراكز حساس سياسی و امنيتی دنيا به دست ما ميرسد، نشان ميدهد كه دستگاههای عظيمی، گستردهای، با بودجههای كلانی، به طور دائم متوجه به نظام جمهوری اسلامی هستند؛ هر روز طرحی را به ميدان میآورند و هر روز عرصهی جديدی را در مقابل جمهوری اسلامی میآرايند. و اين ادامه هم پيدا خواهد كرد، تا وقتی كه مأيوس بشوند؛[1]
علماء، فظلاء و طلاب از چه راه هایی برای انجام این وظیفه می توانند استفاده کنند؟
القای یأس
می خواهند نشانههای اميد را مخدوش كنند؛ كه از جمله همين انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، يك چيز اميد بخشی است، سی سال بعد از يك انقلاب، مردم كشور بيايند به نظام برآمدهی اين انقلاب يك چنين آراء وسيعی را تقديم بكنند، اين جز اعتماد به اين نظام و دل بستن به اين نظام، معنای ديگری ندارد؛ و اين اتفاق افتاد . قطعاً اين بلواهای بعد از انتخابات، به نظر آدم های خبره و آگاه، برنامهريزیشده بود. يعنی انسان با هر كسی از انسانهای فهيم كه با مسائل كشور و با مسائل جهانی آشنا هستند، در ميان مي گذارد، مي فهمد. دشمنان ملت ايران مي دانند كه وقتى اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتى مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. مي خواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهورى اسلامى بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزى است كه با هيچ خسارت ديگرى قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمى اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.
حوزه چگونه می تواند روح امید را به جامعه تزریق کند؟
سیاه نمایی نقاط قوت
در كشور، مايههای اميد فراوان است؛ زيرساختهای كشور، كارهای مهمی در طول اين سالها انجام گرفته و امروز كشور آمادهی يك حركت جهشوار به جلوست. پيشرفتهای علمی، امروز خيلی چشمنواز و چشمگير است؛خودِ تجربهی سی ساله ـ سی سال تجربه پشت سر ماست؛ نسل جوانِ پر انرژی و تحصيلكردهای در وسط ميدان است؛ اينها همه مايههای اميد و نقاط قوت است. ما يك سند چشمانداز داريم كه تا سال 1404، مشخص كرده كه خط ما از لحاظ پيشرفتهای كشوری و مادی كجاست؛ خيلی چيز مهمی است. ميخواهند اينها را به موجبات يأس تبديل كنند؛
راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، مي گويند آقا به اين سند توجهی نشده؛ راجع به پيشرفتهای علمی بحث بشود، ميگويند اينها خيلی اهميتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، اين شبههها و خدشهها را پيش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره ميكنند به تخلف چند تا جوان در يك طرفی! يعنی همهی اين نقاط مثبت، اين قلههای برجستهای كه همهاش اميدافزا هست، اينها را سعی ميكنند در چشمها كمرنگ كنند.[2]
پروژه سیاه نمایی با چه اهدافی دنبال می شود؟
القای بنبست
متقابلاً نقاط ضعف را ـ نميگوئيم هم كوچك، نقاط ضعفی وجود دارد ـ بزرگنمايی كنند؛ چند برابرِ آنچه كه هست، اين نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سياهنمايی كنند؛ تلقیهای بدبينانهی نسبت به نظام را گسترش بدهند. میبينيد ديگر؛ بهزور ميخواهند اين يأس را به جامعه القاء كنند.
وقتی يأس وارد جامعه شد، جامعه از پويائی خواهد افتاد؛ افراد مبتكر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوی ميشوند، كنارهگيری مي كنند، دست و دلشان به كار نمي رود، مشاركت ها كم ميشود، پويائی جامعه از دست مي رود. اين يكی از خطوط كاری دشمن است؛ مرتباً القای بنبست كردن.[3]
وظیفه طلاب و فضلاء در این رابطه چیست؟
عقب نگه داشتن کشور
دشمن طبق نقشههاى خود، سه هدف را دنبال مىکند.
اول: عقب نگه داشتن کشور از لحاظ اقتصادى؛ براى اینکه دولت را - که دولتى مکتبى و وفادار و هوادار ارزشهاى اسلامى است - ناکارآمد و نالایق و بى کفایت جلوه بدهند؛ لذا وضع اقتصادى براى این منظور، طبق نقشههاى دشمن باید عقب بماند.
دوم: عقب نگه داشتن علمى؛ براى اینکه آیندهى کشور، جز با نردبانِ علم، ترقى و پیشرفت نخواهد کرد. ملت ایران چارهاى جز این ندارد که از لحاظ علمى بنیهاش را تقویت کند و در علم پیش برود؛ استعدادش را هم خدا داده است. [4]
ایجاد تفرقه
سوم: بر هم زدن اتحاد و انسجامى که بین ملت ایران - یا بین ملت ایران و ملتهاى مسلمان - وجود دارد؛ که آن وقت شعار «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» را مطرح کردیم.[5] يكی از خطوط كاری اصلی دشمن، همين مسئلهی تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحی كه بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولين، غيرمسئولين، آحاد مردم، بين خودِ گروههای روحانی، بين خودِ گروههای دانشگاهی، بين خودِ جمعها و جمعيتهای واحدهای ديگر اجتماعی، و بين اينها با يكديگر ايجاد اختلاف كنند، و بين مذاهب. نمونههای فراوانش را داريد مشاهده مي كنيد. این یك مسئله است كه در جامعه هست. خط دشمن خط ايجاد تفرقه است.
عزيزان من! يك سياست خباثتآلودى از آغاز انقلاب سعى كرد اقوام ايرانى را از يكديگر جدا كند و با بهانههاى مختلف، پيكرهى عظيم ملت ايران را تكه تكه كند. با هر قومى از اقوام متنوع ايرانى - فارس، ترك، كُرد، عرب، بلوچ، تركمن، لُر - جداگانه يك تلقين شيطانى را در ميان مي گذاشتند تا دلها را از هم چركين كنند. بدانيد كه دشمنان ايران اسلامى مي خواهند ايران يكپارچه نباشد و اسلام بر اين كشور حاكم نباشد.[6]
چه نسبتی بین«اتحاد و انسجام اسلامی» که رهبر معظم انقلاب معرفی کرد با آشتی و اتحاد ملی که بعد از انتخابات توسط بعضی از سیاسیون مطرح می شود وجود دارد؟
نشانه های وحدت
ما نشانههای وحدت عمومی مردم را داريم میبينيم. شما نماز جمعهها را در ماه رمضان ديديد، روز قدس را ديديد، نمازهای عيد فطر را ديديد؛ چه عظمتی! اصلاً شايد در طول تاريخ اسلام، هرگز نماز عيد فطر با اين عظمت، با اين و شُكوههای عجيب ـ در نقاط مختلف يك كشور، نه فقط در يك شهر ـ ديده نشده! ما امروز اينها را داريم؛ اينها همه نشانهی وحدت است؛
مردم علیرغم اختلافات جزئی و فرعیای كه با هم دارند، در گرايش و انتماء به اين اصل، متفقاند؛ دلشان متوجه اين مركز است؛ كه اين مركز هم دين است، اصول اسلامی است، ارزشهای والاست، دين خداست. اين، خيلی چيز مهمی است.[7]
آن كسى كه نداى تفرقهى بين شيعه و سنى را سر ميدهد و به بهانهى مذهب، ميخواهد وحدت ملى را به هم بزند، چه شيعه باشد و چه سنى، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. [8]
آیا همه طلاب و فضلاء حوزه در اظهار نظرهای خود به این مطلب توجه دارند؟
راهکارها
شما جوانها، اداره كنندگان آيندهى اين كشوريد. اين كشور مال شماست، آينده متعلق به شماست. جوانان ما اين را بايد به صورت يك اصل كلى در ذهن داشته باشند كه براى ادارهى كشور، براى آيندهى كشور، نسخههاى بيگانهنوشته را انتخاب نكنند. نسخههاى اسلامى، نسخههاى ملى، نسخههاى بومى را انتخاب كنند. امروز و از سالها قبل، همهى تلاش دولتهاى غربى و فعالان تمدن غربى، متوجه اين نقطه است كه فرهنگ خودشان، دانستههاى خودشان، بافتهها و يافتههاى خودشان را بر ملتها، بر ذهنها تحميل كنند. ملت عزتطلب، ملتى كه ميخواهد مستقل باشد، بايد در مقابل اين حركت مقاومت كند.
[1] دیدار خبرگان با رهبر انقلاب
[4] سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای بسیج دانشجویی / سه شنبه 15 خردادماه 1386
[6] دیدار خبرگان با رهبر انقلاب
[8] در جمع مردم سنندج سال88