بسم الله الرحمن الرحيم
فتنه 1
غبار آلودگی فضا ، دشمن را به طمع می اندازد!
خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصهى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين(عليهالسّلام) هست:
«و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛
يك كلمهى حق را با يك كلمهى باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود.
آیا با مشخص شدن مقابله برخی با نظام، دعوت به وحدت با آنها مخلوط کردن حق با باطل نیست؟
تلاش برای براندازی
شما ملاحظه كنيد يك عدهاى قانونشكنى كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه ميتوانستند، تشويق كردند - حالا تيغشان نبريد؛ آن كارى كه ميخواستند نشد، او بحث ديگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پيدا كنند بيايند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛ كارى كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجويانى كه مطمئناً اينها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و ميهنشان و جمهورى اسلامى هستند، يك چنين اهانتى، يك چنين كار بزرگى انجام بدهند.
به نظر شما سران فتنه برای رسیدن به هدف خود چه کار نکردند؟!
با علی در بدر بودن شرط نیست ...
مهمترين برههاى و زمان و مكانى كه تبليغ، آنجا معنا ميدهد، جائى است كه فتنه وجود داشته باشد. بيشترين زحمت در صدر اسلام و در زمان پيغمبر، زحمات مربوط به منافقين بود. بعد از پيغمبر، در زمان اميرالمؤمنين زحماتى بود كه از درگيرى و چالش حكومت اسلامى با افرادى كه مدعى اسلام بودند، به وجود مىآمد. بعد هم همين جور؛ در دوران ائمه (عليهمالسّلام) هم همين جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى كه جنگ بدر هست، كار، دشوار نيست؛ آن وقتى كه در ميدانهاى نبرد حاضر ميشوند، با دشمنانى كه مشخص است اين دشمن چه ميگويد، كار دشوار نيست. آن وقتى مسئله مشكل است كه اميرالمؤمنين در مقابل كسانى واقع ميشود كه اينها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛
دشمنان انقلاب در زمان امام (ره) و الان چه تفاوتی با هم دارند؟
فلسفه بافی برای فرار از وجدان
امروز دشمنان از همهى ابزارها دارند استفاده ميكنند براى مشوب كردن اذهان عمومى آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند براى اين تلاش ميكنند. ادعاى قانونگرائى ميكنند، ادعاى حقوق بشر ميكنند، ادعاى طرفدارى از مظلوم ميكنند. خب، اينها حرفهاى قشنگى است، اينها حرفهاى جاذبهدارى است؛ اما حقيقت چيز ديگرى است. كار غلط انجام ميگيرد، بعد براى اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همهمان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم. كار خطا را ميكنيم، بعد براى اينكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانيم از كار خودمان دفاع كنيم، يك فلسفهاى برايش درست ميكنيم؛ يك استدلالى برايش ميتراشيم!
من تعجب ميكنم!
آيا ميشود با بهانهى عقلانيت، اين حقايق روشن را نديده گرفت، كه ما عقلانيت بهخرج ميدهيم! اين عقلانيت است كه دشمنان اين ملت و دشمنان اين كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همين طور خوشتان بيايد، دل خوش كنيد؛ اين عقلانيت است ؟! اين نقطهى مقابل عقل است. عقل اين است كه به مجردى كه ديديد برخلاف آن مبانىاى كه شما ادعايش را ميكنيد، چيزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشيد كنار، بگوئيد نه نه نه، ما نيستيم؛ بهمجردى كه ديديد به عكس امام اهانت شد، به جاى اينكه اصل قضيه را انكار كنيد، كار را محكوم كنيد؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقيقت كار را بفهميد، عمق كار را بفهميد؛ بفهميد كه دشمن چه جورى دارد برنامهريزى ميكند، چه ميخواهد، دنبال چيست؛ اين را بايد اين آقايان بفهمند. من تعجب ميكنم!
آیا عقلانیت ، توهین به اسلام و امام(ره) را توجیه می کند؟!!
ايجاد شاخص ، اساس كار طرفداران حقيقت
شاخص ايجاد بشود؛ مايز، شاخص سازى، معالمالطريق. اگر چنانچه سر دو راهى تابلوئى نباشد كه نشان بدهد راهِ فلان جا از كجاست، طرف راست است يا طرف چپ است، اين سير كننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد، گمراه خواهد شد. شاخص بايد معيّن كرد، انگشت اشاره را بايستى واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنيائى كه اساس كار دشمنان حقيقت بر فتنهسازى است، اساس كار طرفداران حقيقت ؛ بايست بر اين باشد كه بصيرت را، راهنمائى را، هرچه ميتوانند، برجستهتر كنند و اين شاخصها را، اين مايزها را، اين معالمالطريق را بيشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، كه مردم بفهمند، تشخيص بدهند و گمراه نشوند.
چرا عدّه ای به جای تلاش برای واضح تر شدن حقائق ،
در مقابل حوادث و واقعیّت ها سکوت می کنند ؟!
از حمایت رقاص و مطرب فرارى از كشور بايد به خود بيايند!
آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بهمجردى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهت گيرىاى عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلىترين شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند. وقتى مىبينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنبّه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم. وقتى مىبينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دورهى تاريخىِ صد سال و دويست سالهى تا حالا - دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبه بشوند. وقتى مىبينند همهى آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اينها حمايت ميكند، تودهاى از اينها حمايت ميكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را. چرا رودربايستى ميكنند؟
به نظر شما چه رفتاری مورد تعریف و تمجید دشمن است ؟
آیا دشمن خیر و مصلحت ما را می خواهد ؟!!
گزیده ای از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در جمع روحانیون مبلغ سراسر کشور /آذر